سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

یادته یه روز گفتم دیگه از عشق و عاشقی های تموم شدنی خسته شدم ؟!

گفتم خدا جون دیگه بسه ! فقط خودت رو می خوام.

کاری کن که جز خودت عاشق هیچ کسی نباشم.

خدایا به هر چی که دست کشیدم تموم شدنی بود .

خدا جون خیلی وقته فراموشم کردی ! گناهم چی بود ؟!

هنوزم می خوام عاشقت باشم .

میگن از رگ گردن به آدم نزدیکتری ! پس چرا دستمو نمی گیری ؟!

چرا دستم رو رها کردی ؟! خداجون کجایی ؟! دلم واسه شب هایی که عاشقونه برات گریه می کردم تنگ شده !

خدایا ! امشب دست های کوچیک منو بگیر و دیگه رها نکن !

خدایا به هر دری می زنم بسته هست . آخـــــــر  ِ همه چیز دوباره به تو می رسم .

کاش دیگه دستم رو رها نکنی .

اینجا توی این خونه جایی رو برای درد دل با تو ندارم .

خیلی وقته نماز و روزه ندارم ! خیلی وقته گم شدم !

خدایا امشب اومدم تا دوباره پیشم باشی!

 




تاریخ : پنج شنبه 87/12/15 | 1:0 صبح | نویسنده : Nurse | نظر

  • آنکولوژی | اخبار وب | تیم بلاگ